الکلی نوشت

ساخت وبلاگ

اینکه یهویی از نیکنام بدم اومده عجیبم نیست 

چون حسی که داشتم چرت بوده

هیچ فضای مجازی ندارم غیر اینجا 

ارتباطم ب کل با دنیای بیرونم قطع شده 

نه کسیو میبینم نه کسی برای دیدنم میاد 

دلم برای خیلیا تنگ شده 

فعلا ذهنم درگیره دایی فرزاده، ذات الریه گرفته از یه طرف رو قبلش ازین دستگاها چین ازونا بوده میگن امکان داره جا به جا شده باشه 

خواهز خانوم با یع کارنامه درخشان مارو خوشحال کرد 

درس میخونم 

انگار جدی شدم 

انگیزم بالا رفته 

حوصله ندارم تو اون وب بنویسم 

اذیت میشن کسایی ک چرتو پرت میخونن 

سرم درد میکنه 

خستم 

دلم میخواد یع پارچ آب سرد روم خالی کنن تا چند دقیقه ذهنم هنگ کنه و هیچ دستوری بهم نده 

چشمام به شدت خوابالوده 

هوا ب شدت گرمه 

کولر نمیکشه 

سرما نداره 

چند روز مونده فقط چند روز و این انتظار چندساله یه شبه به فنا میره 

مامان داره یکارایی میکنه و من میترسم و میگم نکن :/

از یه طرف...
ما را در سایت از یه طرف دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dokhtarakshia0 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 31 خرداد 1397 ساعت: 17:08